حکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستریحکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستریحکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستری
09120163072
البرز، کرج، گوهردشت، فلکه اول جنب نیکا مال، به سمت پل آزادگان، پنجاه متر به پل عابر پیاده، ساختمان یاس، طبقه سوم، واحد ۱۴
حکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستریحکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستریحکیمه جلیلی، وکیل پایه یک دادگستری
عقد هبه
عقد هبه

عقد هبه

فهرست

مبحث اول: تعریف و شناخت کلی هبه

تعریف هبه

هبه به معنای بخشیدن مال به صورت رایگان است، به‌ گونه‌ای که یک نفر مالی را بدون هیچ عوضی به دیگری منتقل می‌کند. در قانون مدنی، هبه به عنوان یکی از عقود تملیکی و معین تعریف شده است. این نوع قرارداد شامل موارد زیر است:

  • هبه یک قرارداد تملیکی است که انتقال مالکیت توسط واهب (بخشنده) و قبول آن توسط متهب (دریافت‌کننده) انجام می‌شود.
  • در این قرارداد، مالکیت مال بدون دریافت هیچ عوضی به متهب منتقل می‌شود.
  • مالی که جابجا می‌شود عین موهوبه نام دارد.
  • با عنایت به ماده ۷۹۵ ق.م، دین و منفعت و حق هم می‌تواند موضوع هبه قرار گیرد.

تعریف و شناخت کلی هبه

قانون مدنی ایران در مواد ۷۹۵ تا ۸۰۷ به تمامی جنبه‌های مرتبط با هبه پرداخته است. اگرچه هبه معمولاً به عنوان بخششی بدون عوض در نظر گرفته می‌شود، مواردی همچون صدقه یا هدیه نیز از لحاظ ماهیت به نوعی مشابه هبه هستند، با این تفاوت که صدقه به نیت تقرب به خدا انجام می‌شود، و هدیه غالباً به‌منظور تبریک یا احترام ارائه می‌گردد.

برای صحت عقد هبه، شرایط عمومی هر قرارداد مانند قصد، رضایت، معین بودن موضوع، و اهلیت طرفین باید وجود داشته باشد.

مبحث دوم: شناسایی طرفین عقد هبه

واهب

واهب کسی است که مال را هبه می‌کند. وی باید اهلیت قانونی برای تصرف در مال خود داشته باشد و مالک مال مورد هبه باشد. افرادی که عاقل، بالغ، و رشید نیستند یا حق قانونی برای انتقال مال ندارند (مثلاً ورشکسته یا افرادی که مال آن‌ها توقیف شده است)، نمی‌توانند اقدام به هبه کنند. همچنین هبه فضولی، زمانی که مالک اجازه دهد، صحیح محسوب می‌شود.

متهب

متهب کسی است که مال هبه‌شده را دریافت می‌کند. برای صحت هبه، متهب نیز باید اهلیت داشته باشد. افراد صغیر غیرممیز یا مجنون نمی‌توانند به‌عنوان متهب شناخته شوند. اما صغیر ممیز و سفیه می‌توانند مال هبه‌شده را قبول کنند، مشروط بر اینکه هبه هیچ تعهد یا عوضی برای آن‌ها ایجاد نکند. متهب ممکن هست یک یا چند نفر باشند ، اگر چند نفر بودند و سهم هر کدام در هبه معین نشده باشد به نحو مساوی مالک عین موهوبه هستند.

مبحث سوم: عین موهوبه و شرط عوض

عین موهوبه

به مالی اطلاق می‌شود که از طرف واهب (بخشنده) به متهب (گیرنده) منتقل می‌شود. این مال می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند دین، منفعت، حق انتفاع، ارتفاق، رهن، و تحجیر. درصورتی‌که مال مورد هبه، یک عین خارجی باشد، باید در زمان عقد موجود باشد. همچنین مورد هبه می‌تواند مشاع (مانند یک دانگ از خانه) یا کلی در معین (مثل یک خروار از خرمنی مشخص) باشد.

  • 1- قابلیت قبض ماده ۷۹۸ تصریح نموده که هبه واقع نمی‌شود مگر با قبض از خصوصیات قبض این هست که باید به اذن واهب باشد قبضی که بدون اذن واهب صورت گرفته باشد اثری ندارد قبض باید به نحوی انجام شود که امکان تصرفات مختلف در مال فراهم باشد و عرفاً به آن «قبض» گفته شود. به عنوان مثال، قبض در مواردی مانند وقف، مورد انتفاع، و تسلیم مبیع به مشتری، دارای اصول مشابهی است.
  • 2- معین بودن مورد هبه برای صحت عقد هبه، معین بودن مورد آن ضروری است، مطابق ماده ۱۹۰ قانون مدنی. اگر مورد هبه مشخص نباشد، مانند زمانی که کسی بگوید «قلم یا دوچرخه را بخشیدم»، این عقد باطل خواهد بود.
  • 3- معلوم بودن مورد هبه در خصوص معلوم بودن مورد هبه، اختلاف نظر وجود دارد. برخی فقها آن را شرط صحت می‌دانند، درحالی‌که عده‌ای اعتقاد دارند علم اجمالی به موضوع کافی است. اما قانون مدنی در این مورد سکوت کرده است. به طور کلی، میتوان گفت چون هبه معوض نیست، معلوم نبودن نمیتواند به عقد صدم وارد سازد.

شرط عوض در هبه

با وجود اینکه هبه به‌طور معمول یک عقد بلاعوض است، ماده ۸۰۱ قانون مدنی امکان معوض بودن آن را نیز پیش‌بینی کرده است. واهب می‌تواند شرط کند که متهب مالی به او بدهد یا عملی مشروع را بدون دریافت عوض انجام دهد. در این صورت، شرط عوض هبه را از بلاعوض بودن خارج نمی‌کند، بلکه یک استثنا محسوب می‌شود. به عنوان نمونه، کسی ممکن است اتومبیل خود را به فرزندش هبه کند و شرط کند که فرزند به دیگر اعضای خانواده زبان انگلیسی بیاموزد. شرط عوض می‌تواند به صورت شرط نتیجه (مانند انتقال مالکیت یک مال) یا شرط فعل (مانند انجام عملی مشخص) باشد. حتی اگر شرط به طور مطلق ذکر شود و نوع یا مقدار آن مشخص نباشد، عقد و شرط همچنان صحیح خواهند بود. در صورت عدم انجام شرط توسط متهب، مقررات مربوط به اجرای شروط اعمال می‌شود، و واهب می‌تواند هبه را فسخ کند یا بدل مال موهوبه را مطالبه نماید.

مبحث چهارم: قبض در عقد هبه

تعریف قبض

در عقد هبه، قبض به معنای تسلیم عین موهوبه به متهب است و شرط اساسی برای تحقق هبه محسوب می‌شود. مطابق ماده ۷۹۸ قانون مدنی، هبه بدون قبض و قبول متهب اعتبار قانونی ندارد؛ حتی اگر قبض توسط وکیل متهب انجام شود. قبض باید با اجازه واهب باشد و بدون اذن او فاقد اثر است. برخی فقها نیز تأکید دارند که مالکیت متهب تنها پس از قبض عین موهوبه محقق می‌شود. با این حال، برخی دیگر معتقدند که انتقال مالکیت با ایجاب و قبول انجام می‌گیرد اما تا زمان قبض، عقد حالت جایز دارد و واهب می‌تواند آن را فسخ کند.

صور مختلف قبض

همیشه قبض صورت ساده تسلیم مال از جانب واهب به متهب را ندارد مباشر قبض ممکن است شخص متهب یا وکیل نماینده قانونی او باشد اگر مال هبه‌شده نزد شخص ثالث به صورت امانت باشد و مالک آن را به متصرف امین ببخشد، قبض تحقق یافته است و نیازی به بازگشت مال به واهب نیست. در مواردی که متهب صغیر، مجنون یا سفیه باشد، قبض توسط ولی یا قیم انجام می‌شود. قبض مال مشاع، اگر مورد هبه مال مشاع باشد، قبض نیاز به رضایت سایر شرکا دارد، چرا که تصرف در سهم شرکای دیگر بدون اجازه ممنوع است. در صورت امتناع شرکا از اجازه دادن، متهب می‌تواند به دادگاه مراجعه کند و حکم اجبار برای قبض دریافت کند. در برخی موارد، قبض با تخلیه محقق می‌شود و اگر در مال شرکای دیگری باشند، ملازمه با تصرف درمال آن ها ندارد

فوت طرفین عقد هبه و تأثیر آن در قبض

اگر واهب یا متهب پس از عقد اما پیش از قبض فوت کنند، عقد هبه باطل می‌شود، حتی اگر واهب قبلاً اجازه قبض داده باشد. دلیل این امر آن است که عقد هبه تا پیش از قبض، جایز محسوب می‌شود و با فوت یکی از طرفین از بین می‌رود. ورثه نیز نمی‌توانند جایگزین متوفی برای انجام قبض شوند و اگر بخواهند همان مال را به همان شخص هبه کنند، باید عقد جدیدی منعقد شود. مطابق ماده ۱۰۶ قانون مدنی، در صورت فوت متهب پیش از قبض، عقد هبه باطل است و ورثه نمی‌توانند به جای او قبض انجام دهند؛ مگر اینکه واهب در یک عقد جدید، مال را به ورثه هبه کرده و آن را به قبض آن‌ها بدهد.

زمان قبض

قبض در عقد هبه شرط تحقق آن است، اما هیچ محدودیت زمانی ندارد و فوریت در قبض لازم نیست. واهب می‌تواند قبض را تا هر زمان که بخواهد به تعویق بیندازد و متهب نمی‌تواند او را به تسلیم مال مجبور کند. اگر پس از گذشت مدت زمانی، واهب مال را به متهب تسلیم کند، عقد هبه همان زمان تحقق پیدا می‌کند. با این حال، اگر نیت واهب از عدم تسلیم مال، انصراف از هبه باشد، عقد از بین می‌رود. واهب می‌تواند پس از انصراف، عقد جدیدی منعقد کرده و مال را به قبض متهب برساند. برخی معتقدند که تأخیر در قبض باعث بطلان عقد می‌شود، اما این ادعا رد شده است؛ چرا که قبض جزئی از قرارداد هبه نیست و صرفاً شرط تحقق آن است. در خصوص نظر دیگر مبنی بر اینکه قبض بخشی از مفهوم هبه است، پاسخ داده شده که عرف اجتماعی قبض را خارج از ماهیت هبه می‌داند. همچنین، قیاس قبض در هبه با قبول در وصیت نادرست است، زیرا هدف قبول در وصیت، ایجاد مالکیت برای موصی‌له پس از فوت است، درحالی‌که قبض در هبه چنین نقشی ندارد.

مبحث پنجم: لزوم و جواز عقد هبه

جایز بودن عقد هبه

عقد هبه به‌طور کلی یک عقد جایز است، به این معنا که واهب می‌تواند حتی پس از قبض، در صورت باقی بودن عین موهوبه، از عقد رجوع کند. این موضوع در ماده ۸۰۳ قانون مدنی تصریح شده است. به همین ترتیب، متهب نیز می‌تواند مادام که عین موهوبه باقی است، عقد را منحل کند، اما مواردی از جمله رابطه خویشاوندی یا هبه معوض می‌توانند حق رجوع را محدود کنند.

استدلال در لزوم عقد هبه

برخی معتقدند عقد هبه پس از قبض، لازم می‌شود و امکان رجوع واهب محدود می‌گردد. استدلال آن‌ها به قواعدی همچون «اوفوا بالعقود» و اخبار مربوط به لزوم برمی‌گردد. همچنین گفته می‌شود که عقد جایز ذاتاً لازم نمی‌شود، درحالی‌که عقد لازم ممکن است در شرایط خاص به صورت جایز درآید. از طرفی، عدم تأثیر فوت یا جنون طرفین پس از قبض، نشان‌دهنده لزوم عقد هبه است. با این حال، ماده ۸۰۳ شرط امکان رجوع را باقی بودن عین موهوبه دانسته است و در صورت تلف یا از بین رفتن عین موهوبه، حق رجوع ساقط می‌شود.

موارد غیر قابل رجوع از هبه

طبق ماده ۸۰۳ قانون مدنی، حتی پس از قبض، امکان رجوع واهب در موارد زیر از بین می‌رود: – خویشاوندی با متهب: اگر متهب پدر، مادر یا فرزند واهب باشد، امکان رجوع از هبه وجود ندارد. – هبه معوض: در صورتی که هبه معوض باشد و عوض به واهب تسلیم شده باشد، حق رجوع ساقط می‌شود. حتی اگر عوض مادی بسیار کم یا محاباتی باشد. – خروج عین موهوبه از مالکیت متهب: اگر مال موهوبه از طریق معامله، رهن، یا بازداشت قضایی از ملکیت متهب خارج شود، امکان رجوع وجود ندارد، حتی اگر مال دوباره به ملکیت متهب بازگردد. – تغییر در عین موهوبه: هر نوع تغییر عرفی در عین موهوبه، مانند ساخت‌وساز روی زمین یا تبدیل پارچه به لباس، باعث از بین رفتن امکان رجوع می‌شود. در خصوص هبه معوض، اگر شرط عوض عمل نشده باشد یا شرط به دلایلی باطل گردد، حق رجوع واهب باقی است. همچنین عوض معنوی، مانند قصد تقرب به خداوند، معمولاً در قانون مورد توجه قرار نگرفته و به‌عنوان صدقه تلقی می‌شود.

شرط حق رجوع در عقد هبه

طبق ماده ۸۰۳ قانون مدنی، حق رجوع در چهار مورد مشخص از بین می‌رود. اما پرسشی مطرح است: آیا واهب می‌تواند در عقد هبه شرط کند که حتی در این موارد نیز حق رجوع داشته باشد؟ برخی از فقها معتقدند که چنین شرطی خلاف مقتضای عقد هبه است و آن را باطل می‌دانند. با این حال، جواز یا لزوم در ذات عقد هبه نیست، تا شرط خلاف آن موجب بطلان تلقی شود. به همین ترتیب، درج خیار فسخ در عقود لازم امری پذیرفته شده است و همین استدلال در مورد شرط رجوع نیز قابل اجراست. به عبارت دیگر، عدم قابلیت رجوع در موارد چهارگانه ماده ۸۰۳ به معنی بطلان شرط رجوع نیست و شرط رجوع همچنان معتبر خواهد بود.

استفاده از حق فسخ بجای حق رجوع

در قانون مدنی، حق فسخ در عقد هبه به‌صراحت ذکر نشده و تنها به حق رجوع اشاره شده است. با این حال، اگر در عقد هبه شرط شود که واهب در مدت معینی حق فسخ داشته باشد، این شرط معتبر است؛ چراکه مطابق ماده ۲۵۶ قانون مدنی، تمامی انواع خیار در معاملات لازم اجرا می‌شود، و هبه نیز به‌عنوان یک معامله به معنای عام مشمول این مقررات است. واهب می‌تواند در مدت خیار فسخ، هبه را منحل کند، حتی اگر عین موهوبه تلف شده باشد. اما در طول مدت خیار، متهب اجازه تصرف معارض درعین موهوبه را ندارد، زیرا این تصرف ممکن است با حق فسخ واهب تعارض داشته باشد. تفاوت حق فسخ با حق رجوع این است که حق رجوع به معنای بازپس‌گیری عین موهوبه است، در حالی که حق فسخ به‌طور کامل عقد را از بین می‌برد. اگر شرط حق فسخ به صورت نتیجه در یک عقد لازم درج شود (مانند شرط هبه خانه در یک عقد خرید)، هبه لازم می‌شود و حق رجوع واهب منتفی خواهد شد. با این حال، اگر در چنین عقدی حق فسخ شرط شود، واهب همچنان می‌تواند از حق فسخ استفاده کند

مبحث ششم: رجوع و آثار آن

رجوع در هبه به معنای بازپس‌گیری مال موهوبه توسط واهب است و به شکل یک ایقاع (عمل یک‌جانبه) انجام می‌شود، مشابه فسخ. رجوع می‌تواند با هر لفظ یا اقدامی که نشان‌دهنده قصد بازپس‌گیری باشد، تحقق یابد؛ مانند اعلام لفظی به متهب، تصرف مستقیم در مال، شروع به استفاده از آن (مانند زراعت در زمین موهوبه)، یا انجام معامله‌ای روی مال موهوبه (مانند فروش، صلح، یا هبه به دیگری). شرط اصلی رجوع، قصد واقعی واهب است. اگر واهب بدون قصد رجوع اقدامی روی مال انجام دهد، مثلاً بدون به‌خاطر آوردن هبه، به اشتباه تصور کند که مال هنوز متعلق به او است، این عمل به‌عنوان رجوع تلقی نمی‌شود و معامله فضولی خواهد بود. علاوه بر این، واهب برای رجوع باید اول اقدام به رجوع کند و سپس معامله‌ای روی مال انجام دهد؛ در غیر این صورت، معامله باطل بوده و مال همچنان متعلق به متهب باقی خواهد ماند. پس از عقد و قبض، مال موهوبه در مالکیت متهب است و هرگونه نقص یا تلف در آن، مسئولیت واهب را در برابر متهب به ه‌مراه دارد، مگر اینکه واهب ثابت کند اقدام او با قصد رجوع بوده است. به علاوه، حق رجوع قابل انتقال و قابل اسقاط نیست و نمی‌توان عدم رجوع را در یک قرارداد لازم شرط کرد. همچنین، رجوع پس از فوت واهب یا متهب امکان‌پذیر نخواهد بود (مطابق ماده ۸۰۵ قانون مدنی).

آثار رجوع

  • استرداد مال موهوبه:

    اولین اثر رجوع، بازگشت مال موهوبه به واهب است. اگر مال در دست متهب ناقص یا معیوب شده باشد، واهب نمی‌تواند بابت نقص یا عیب از متهب ادعای خسارت کند، زیرا عیب در زمان مالکیت متهب رخ داده است. با این حال، اگر متهب اقداماتی برای افزایش ارزش مال انجام داده باشد، مانند افزودن تجهیزات یا امکانات، او حق دارد هزینه این اضافات را مطالبه کند یا حتی آن‌ها را جدا کرده و برداشت کند؛ البته به شرطی که عرفاً این اقدامات باعث تغییر اساسی در مال موهوبه نشود. در صورتی که تغییرات انجام‌شده توسط متهب از دید عرف به‌عنوان تغییر در ذات مال تلقی شود، مانند اضافه‌کردن طبقه به ساختمان یا تبدیل آن به مغازه، امکان رجوع واهب از بین می‌رود.
  • تکلیف نماها (محصولات و منافع):

    با رجوع و استرداد مال موهوبه، تکلیف نماهای متصل و منفصل مال نیز مشخص می‌شود: – نماهای متصل (مانند چاق شدن حیوان یا رشد درخت) به واهب تعلق دارد. – نماهای منفصل (مانند میوه درختان، شیر حیوان، یا زراعت برداشت‌شده) متعلق به متهب است. به طور کلی، هر نوع منفعتی که در زمان مالکیت متهب به‌دست آمده و از مال جدا شده باشد، مال او محسوب می‌شود. اما منافعی که همچنان به مال متصل هستند، پس از رجوع در اختیار واهب قرار می‌گیرد.

مبحث هفتم: تفاوت هبه با صدقه

تفاوت‌ها

  • قصد تقرب به خداوند: در صدقه، نیت قربت و رضای خداوند شرط اصلی است، در حالی که در هبه چنین نیتی ضروری نیست. صدقه‌دهنده باید با قصد رضای خدا مال را به دیگری ببخشد.
  • گیرنده صدقه: هرچند صدقه به‌طور معمول به فقرا داده می‌شود، اما مستحب است که به غیر فقیر نیز قابل پرداخت باشد.
  • عدم امکان رجوع: مطابق ماده ۸۰۷، عقد صدقه پس از قبض لازم می‌شود و صدقه‌دهنده نمی‌تواند از آن رجوع کند، حتی اگر عین مال باقی باشد و صدقه به غیر از پدر، مادر یا اولاد داده شده باشد.
  • عدم امکان شرط فسخ: در صدقه، درج شرط فسخ امکان‌پذیر نیست و حتی اقاله نیز در این نوع عقد وجود ندارد.

تبدیل هبه به صدقه:

اگر واهب در هبه قصد تقرب داشته باشد، ماهیت عقد تغییر کرده و به صدقه تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، واهب نمی‌تواند از آن رجوع کند. برخی فقها معتقدند که این نوع هبه به دلیل نیت تقرب، از انواع هبه معوض محسوب می‌شود؛ زیرا واهب با قصد تقرب، مستحق ثواب معنوی می‌شود و حق رجوع از این نوع هبه نیز

مبحث هشتم: هبه زوجین به یکدیگر

قوانین مربوط به هبه میان زوجین

در روابط خانوادگی، معمول است که زوجین اموالی مانند طلا، زمین، خانه یا خودرو را به یکدیگر هبه می‌کنند. این نوع هبه‌ها در زمان حیات زوجین الزام‌آور نیستند و در صورتی که قبض صورت نگرفته باشد، قابل رجوع‌اند. در دعاوی خانوادگی، اثبات هبه و نیز قبض آن از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین دادگاه‌ها معمولاً در خصوص طلا و هدایا، موضوع رجوع و استرداد را به دقت بررسی می‌کنند؛ به‌ویژه اگر طلاق مطرح شده باشد. هدایایی مانند طلا، خانه یا ماشین که مرد به همسرش می‌دهد، از نظر قانون در حکم هبه محسوب می‌شوند و اصولاً قابل رجوع هستند مگر آن‌که یکی از شرایط منع رجوع ماده ۸۰۳ قانون مدنی برقرار باشد. در ادامه، روش‌های مصون‌سازی این هدایای پرارزش و نیز نحوهٔ رجوع به آن‌ها در صورت نیاز را بررسی می‌کنیم:

چگونه هدایای همسری را از دست ندهیم؟

  • تغییر شکل عین موهوبه طلاهای ساده (سکه یا شمش) را تبدیل به زیورآلات (انگشتر، دستبند، گردنبند) کنید و بالعکس. خانه یا آپارتمان را با انجام یک بازسازی اساسی (تقسیم واحد، افزودن بنا) دگرگون سازید.  با این کار «عین موهوبه» تغییر می‌کند و حقِ رجوع ساقط می‌شود.
  • انتقال به شخص ثالث واجد شرایط سند ملک یا خودرو را به نام فرزند یا پدر/مادر همسرتان منتقل کنید.  چون «عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده»، دیگر امکان بازپس‌گیری نیست. 3. شرط «عدم رجوع» در سند رسمی در دفترخانه و حاشیه سند هبه بنویسید: «این هبه غیرقابل رجوع است.»  اگرچه قانون شرط را تصریح نکرده، اما مدرک رسمیِ قوی‌ای در دست خواهید داشت.
  • تبدیل صوری هبه به معامله معوض در سند قید کنید که در ازای هبه، مبلغ ناچیزی (مثلاً یک ریال یا یک سکه) پرداخت شده است.  این اقدام قرارداد شما را از هبه خارج و به فروش یا صلح نزدیک می‌کند.
  • اخذ تضمین عملی همراه با هبه، سفته یا ضمانت‌نامه بانکی بگیرید تا در صورت قصد رجوع، امکان پیگیری سریع باشد.  جنبهٔ حمایتی دارد، هرچند مانع قانونی نیست.

.چگونه در آینده در صورت ضرورت به هبه رجوع کنیم؟

  • جمع‌آوری ادله هبه سند رسمی یا عادی هبه و شهادت شهود را آماده کنید. تصاویر و رسیدهای انتقال طلا یا اسناد دفترخانه را نگه دارید.
  • بررسی شرایط منع رجوع مطمئن شوید که مال هدیه‌شده هنوز در ملکیت متهب است و فروخته یا تغییر اساسی نیافته است. اگر شرطی خاص (مهلت یا معوض) در سند بوده، مطابق آن عمل کنید.
  • اقدام قضایی سریع ابتدا یک اظهار نامه برای رجوع از هبه بفرستید بعداً دادخواست رجوع از هبه را تنظیم و تسلیم کنید. از دستور موقت یا تامین خواسته استفاده کنید بخواهید تا زمان صدور حکم، مال محفوظ بماند.
  • استفاده از قیدها در سند اگر در سند هبه شرط «مهلت رجوع» یا «شرط خاص» قید شده، حتماً پیش از انقضای مهلت اقدام کنید. به تاریخ‌های دقیق سند رسمی توجه داشته باشید

مبحث نهم: سوالات متداول

آیا در عقد هبه، قبض مال توسط متهب الزامی است؟

بله، مطابق ماده ۸۰۰ قانون مدنی، قبض مورد هبه برای تحقق عقد هبه ضروری است و بدون آن، عقد کامل نمی‌شود.

آیا هبه‌ای که بدون قبض باشد، صحیح است؟

خیر، عقد هبه بدون تحقق قبض، ناقص و غیرنافذ است و تا زمان قبض، الزام‌آور نخواهد بود.

آیا عقد هبه، عقدی لازم است یا جایز؟

عقد هبه از عقود جایز محسوب می‌شود؛ یعنی واهب می‌تواند در هر زمان تا قبل از قبض، آن را فسخ کند. با این حال، در مواردی خاص، رجوع از هبه ممکن نیست.

آیا هبه قابل رجوع است؟

اصل بر جواز رجوع واهب از هبه است، مگر در موارد منع قانونی نظیر هبه به نزدیکان، یا در صورتی که متهب مال را منتقل کرده باشد.

آیا هبه به اقارب، قابل رجوع است؟

خیر، طبق ماده ۸۰۳ قانون مدنی، هبه‌ای که به پدر ، مادر، فرزند داده شده باشد، قابل رجوع نیست.

در صورت فوت یکی از طرفین عقد هبه، آیا عقد باطل می‌شود؟

خیر، در صورتی که عقد هبه و قبض تحقق یافته باشد، فوت طرفین تأثیری در بقای عقد ندارد.

اگر متهب مالی را که هبه شده است، به دیگری منتقل کند، آیا واهب می‌تواند رجوع کند؟

خیر، با انتقال مال توسط متهب به غیر، رجوع واهب منتفی می‌شود.

در چه مواردی هبه معوض محسوب می‌شود؟

اگر در عقد هبه شرط شود که متهب در عوض آن کاری انجام دهد یا مالی بدهد، عقد هبه به صورت معوض درمی‌آید و در این صورت، رجوع از آن ممکن نیست.

آیا مال موضوع هبه باید متعلق به واهب باشد؟

بله، شخص تنها می‌تواند مالی را که مالک آن است هبه کند. هبه مال غیر بدون داشتن وکالت یا ولایت، فضولی محسوب شده و نیازمند تنفیذ مالک است.

در صورتی که مال موضوع هبه تلف شود، آیا واهب می‌تواند از هبه رجوع کند؟

خیر، در صورت تلف مال، رجوع ممکن نیست زیرا موضوع رجوع از بین رفته است.

آیا در عقد هبه می‌توان شرط کرد که مال پس از فوت متهب به واهب برگردد؟

این شرط برخلاف مقتضای عقد هبه و نیز قواعد مالکیت است و ممکن است عقد را از حالت هبه خارج و به وصیت یا عقد دیگر تبدیل کند.

مبحث دهم: دعوت به مشاوره حقوقی

لزوم مشاوره در عقد هبه

در صورتی که شما نیز در خصوص عقد هبه، رجوع از هبه یا دعاوی مرتبط با این موضوع، نیاز به مشاوره حقوقی دارید، تیم حقوقی ما آماده است تا با استفاده از دانش و تجربه‌ای که در این زمینه داریم، به شما کمک کند. ما در تیم حقوقی خود با تحلیل دقیق شرایط پرونده‌های هبه، قادر به ارائه مشاوره تخصصی و انجام اقدامات قانونی به‌طور مؤثر و دقیق هستیم. از آنجایی که هر پرونده ممکن است دارای ویژگی‌ها و پیچیدگی‌های خاصی باشد، پیشنهاد می‌کنیم برای مشاوره دقیق و شخصی‌سازی‌شده با ما تماس بگیرید.

تماس با ما

در صورت نیاز به مشاوره دقیق درباره هبه و سایر عقود، می‌توانید با ما در تماس باشید تا بهترین راهکارهای قانونی را برای شما ارائه دهیم.

پیام بگذارید